تولدمه......
تولد تولد تولدم مبارک تو...عزیز دلم در تاریخ26مرداد ساعت 8پابه گیتی نهادی من با تمام وجودم واکنده از عشق وغرور تورادر اغوش خود نهادم.برایم زیبا بودی زیبا بهترین هدیه از سوی خداوند مهربان. وااای چه زیباست مادر شدن...ایا لایقت هستم؟ایا همانی هستم که خدا وعده اش را بهت داده؟ایا می توانم همان باشم که او میخواهد وهم چنین تو؟... وزیباتر... . . . امشب بود...شب تولد تو شبی که در سال پیش در چنین ساعت ولحظه ای انتظارت را میکشیدم واکنون 1سال گذشته وتو در کنار من شمع تولدت را خاموش کردی و1سال را باهم پشت سر نهادیم. بهترین هدیه دوستت دارم. ...
نویسنده :
مامان یسنا
23:33
دندون
بلاخره دندونای یسنا خودشون رو نشون دادند وچقدر لحظه ی زیبایی بود وقتی دیدم یه مروارید سفید داره میدرخشه هنوز نتونستم عکس بگیرم در اولین فرصت عکس دندونای کوچولوش رو میذارم. ...
نویسنده :
مامان یسنا
12:52
عکس....
سلام دوستان گل عکسای جدید یسنا رو در ادامه مطلب دنبال کنید ...ممنون خوابیدن یسنا یسنا این وسیله رو بیش از 5بار سوارشد وخیلی براش لذت بخش بود این چندتا عکس رو در راه برگشت از تهران بودیم واینجا یسنا هوس بلال کرده بود تا دید شروع کرد به گفتن ام ام ام این عکسا هم ژستهای یسناست ...
نویسنده :
مامان یسنا
14:32
11ماهگی
ورود به11 ماهگی با تاخیر. یسنا خیلی بزرگ شده از دید من...خیلی چیز هارو میفهمه..بعضی اوقات باهاش دعوا میکنم یا مانع یه کارش میشم ناراحت میشه بغض تو گلوی کوچیکش رو میگیره ولب ولوچش اویزون میشه...و یاد گرفته به جای اینکه بخزه چهاردست و پا بره البته هروقت دلش بخواد... از میزو مبل وهر چیزی که بتونه ازش بگیره وسرپا بایسته میگیره وهمه چیزو بهم میریزه.... دیگه به راحتی من وباباش رو تشخیص میده....وقتی گشنش باشه میگه ام...تشنش باشه میگه ابب...دیگه به راحتی میفهمم چی میخواد چون بهش اشاره میکن...
نویسنده :
مامان یسنا
14:21